به گزارش «نماینده» در فاصله تنها چند روز مانده به هفتم اسفند و برگزاری دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، بیشتر نگاه ها معطوف به لیست های انتخاباتی و اظهارنظرهای مخالفان و موافقان ائتلاف ها شده و انتظار نیز می رود تا موعد انتخابات، این فضا تشدید شود. با این حال آنچه که می بایست از نگاه نیروهای ارزشی و حامیان گفتمانی انقلاب اسلامی دور نمانده و در فضاهای پرشور انتخاباتی گم نشود، قدرشناسی از دلسوزانی است که بدور از فضاسازی های مرسوم رسانه ای، از مدت ها پیش دغدغه وحدت اصولگرایان و ممانعت از نفوذ غربگرایان را داشته و در این راه از هیچ هزینه ای فروگزار نکرده اند.
در همین راستا، مروری هرچند گذرا به اقدامات موثر و سازنده دکتر غلامعلی حدادعادل در طول دو دهه اخیر سپهر سیاست و فرهنگ این کشور امری ضروری می نماید، چه آنکه علاوه بر راهبرد عملی و ملموس این چهره ارشد اصولگرا در فرایند وحدت اصولگرایان، رسانه های اصلاح طلب و حامی دولت نیز از هیچ فرصتی برای تخریب این شخصیت ملی فروگذار نکرده اند.
ایستاده در برابر غبار
برای رسیدن به ایستگاه آغازین مسیری که به تدریج، دکتر حدادعادل با طی آن در زمره چهره های محوری مدافع ولایت در کشور قرار گرفت، باید چندسالی به عقب بازگشت. دولت اصلاحات و مجلس ششم. مجلسی که در عمل "در مقابل دشمنان بينالمللي و در قضیه هستهای حرف دشمنان را تكرار میکرد". از سوی دیگر سياست زدگي افراطي، بيتوجهي به مطالبات واقعي و معيشتي مردم، مرعوب بودن و انفعال در مقابل سلطهگران و مطالبه ذلت و سازشكاري در مقابل استكبار را می توان از مهمترین ویژگی های مجلس ششم نام برد. شاید بهترین تعبیر در خصوص فضای آن دوره مجلس را بتوان از این گفته دکترحدادعادل در جمع اعضای حزب موتلفه دریافت که "من در مجلس ششم یادم است که اگر نماینده ای پشت تریبون می آمد و سخن از رهبری می گفت برخی ها ابرو در هم کشیده و ترش می کردند که چرا به سخنان رهبری استناد شده است و حالا می بینیم همان نماینده ها و کسانی که حضور داشتند به پاریس و لندن رفتند"(۱)
با این حال و در چنین فضایی که به صورت علنی از سوی دولتمردان وقت نیز پشتیبانی می شد، دکتر حدادعادل در جایگاه ریاست فراکسیون اقلیت مجلس قرار گرفته و به گفته خود او در آن زمان با اکثریت اصلاح طلبان مجلس ششم بر سر مبانی اسلام، ولایت، رهبری و خلاصه سکولار بودن یا دینی بودن حکومت بحث داشته است!
مشاور رهبر معظم انقلاب در توصیف دقیق تر از مجلس ششم تصریح می کند که "آن دوره مجلسی بود كه عدهای از فعالان سیاسی آن مجلس گرایش به سكولاریسم داشتند و به ولایت فقیه به آن صورت كه حضرت امام (ره) مطرح كرده بودند و مقام معظم رهبری هم مدافع آن بوده و هست، اعتقاد نداشتند. ریشه اصلی همه آن تنشهایی كه در این مجلس ایجاد میشد و نهادهای انقلابی مانند شورای نگهبان، قوه قضاییه، سپاه پاسداران و ... را تحت عنوان نهادهای انتخابی و انتصابی تقسیمبندی میكردند همین كسانی بودند كه لاییك بودند و به جدایی دین از سیاست معتقد بودند و به ولایت فقیه معتقد نبودند و سعی میكردند مجلس را براساس این تفكرات اداره كنند."(۲)
در چنین فضایی بعد از ورود دکتر حدادعادل به مجلس ششم با تلاش جدی حزب مشارکت و سازمان مجاهدین، اعتبارنامه وی تا چهار ماه تایید نشد! با این حال او در در جایگاه ریاست فراکسیون اقلیت، در خط مقدم مبارزه با افراطیون اصلاحطلب قرار میگیرد. از همین رو اصلاحطلبان تندرو هرگز میانه خوبی با ایشان نداشته و ندارند. موضعگیری ایشان نیز نسبت به آنان همواره شفاف و صریح بوده است. نطقهای انقلابی و مخالفتهای ایشان با لوایح و طرحهای ضد نظام، بسیاری از بحثهای گرم مجلس ششم را ایجاد کرد واقلیتی قدرتمند را برای اصولگرایان در مجلس ششم پدیدار ساخت.
این نماینده انقلابی در حالی در مجلس به مواجهه با این جریان پرداخت که در همان دوران، فتنه منتظری، اصلاح قانون مطبوعات، پس لرزههای وقایع ۱۸ تیر، ماجرای آغاجری، تحصن مجلس ششم و بسیاری دیگر از مسائل در آن مجلس پیش آمد. در کنار این فعالیتها در مجلس، با مسئولیت رئیس فراکسیون اقلیت، زمینهسازی برای بازگشت اصولگرایان به صحنه خدمترسانی انقلاب نیز در کنار دیگر دلسوزان وجه همت او قرار میگیرد.
محوریت جریان انقلابی؛ اینبار در جایگاه ریاست مجلس
"مجلسی که از میان صخره زار روییده"؛ این تعبیر رهبری در آخرین دیدار ایشان با نمایندگان مجلس هفتم شاید مناسبترین عبارت برای توصیف آن دوره از مجلس باشد که پس از دوره ششم، این بار نوبت به اصولگرایان رسید تا مردم داری و دغدغه مندی خود نسبت به مشکلات واقعی کشور را به منصه ظهور رسانند.
در این دوره نیز دکتر حدادعادل که با رای بالای مردم تهران، به عنوان نفر اول این حوزه به مجلس راه یافت، کماکان به محور نیروهای انقلابی و البته اینبار در جایگاه ریاست مجلس، عملکردی توام با متانت و الگویی مناسب از تعامل درست و قانونمند با قوه مجریه از خود به جای گذاشت.
هرچند بسیاری از اصلاح طلبان و همچنین برخی از اصولگرایانی که در دوره های هشتم و نهم، ریاست مجلس را بر عهده داشتند، ترجیح داده اند تا نوع تعامل حدادعادل با دولت وقت را مغایر با حفظ اقتدار پارلمان معرفی کنند، اما بهترین گواه در این مسئله قضاوت رهبر فرزانه انقلاب است که در واقع مهر تاییدی بود بر رویکرد ریاست مجلس هفتم: " "یکى از چیزهایى که من واقعاً باید از برادران مجلس هفتم، بخصوص جناب آقاى دکتر حداد عادل تشکر کنم - حالا آنچه که در بیرون منعکس است، ممکن است در مواردى جور دیگرى باشد؛ اما ما در متن قضایا بودیم و حرفها را از این طرف و از آن طرف مىشنیدیم و تلاشها را میدیدیم - این است که حقاً و انصافاً تلاش زیادى در مجلس هفتم میشد براى اینکه نگذارند بین دولت و بین مجلس اختلاف به وجود بیاید. واقعاً تلاش و کار میشد. حالا بعضى از رسانهها و مطبوعات و منبردارهاى سیاسى بىانصافیهایى میکنند، لیکن حقیقت قضیه این است؛ اینکه ما میدیدیم و مشاهده میکردیم".(۳)
واگذاری بی حاشیه و اخلاقی ریاست مجلس
اگرچه با شروع کار مجلس هشتم، دکتر حدادعادل ریاست مجلس را در فرآیندی بدون حاشیه، به علی لاریجانی تحویل داد اما این مساله باعث نشد که از وزن سیاسی او در تحولات داخلی کاسته شود و همواره از او به عنوان یکی از چهرههای شاخص و صاحب نفوذ اصولگرا در آن دوره نام برده میشد.
دکتر حدادعادل این رویکرد اخلاقی خود را در طول ۴ سال مجلس هشتم نیز ادامه داد بگونه ای که در دوران مجلس هشتم، هرگاه خبرنگاران از وی درخصوص عملکرد مجلس هشتم سوال کردند او از آنها خواهش می کرد که این سوال را از دیگران بپرسند.
حضور انقلابی در مجلس پسافتنه
حکایت مجلس نهم اما متفاوت بود. این دوره مجلس را در واقع باید مجلس پسافتنه نامید و همین علت هم بود تا دکتر حدادعادل تسامح با برخی که عملکرد شفافی در فتنه ۸۸ نداشتند را کنار گذاشته و بصورت صریح برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کند. در همین شرایط سه جریان انقلابی مجلس یعنی پایداری، رهپویان و ایثارگران از ریاست مجلسی ایشان حمایت کردند و از سوی دیگر تقابل با جریان راست سنتی و آقای لاریجانی نیز پر رنگتر اتفاق افتاد و اگرچه لابیهای مجلس به سمت ریاست آقای لاریجانی پیش میرفت، او انقلابی و محکم تا آخرین لحظه مبارزه ایستاد.
اگر برخی اختلاف نظرات در میان اصولگرایان و در مجلس هشتم خیلی وجهی برای تمایز و اصرار طرفین بر مواضع خود نداشت، اما مسائلی نظیر فتنه ۸۸ و نوع عملکرد برخی مدعیان اصولگرایی، فضای مجلس نهم را به دو فراکسیون رهروان ولایت(اکثریت) و فراکسیون اصولگرایان (اقلیت) تقسیم کرد. دکتر حدادعادل این بار نیز نظیر مجلس ششم در قامت ریاست فراکسیون اقلیت ظاهر شد، با این تفاوت که این فراکسیون هم از جهت تعداد و هم از جهت کیفیت حضور در مناسبات، شاید استثنایی ترین فراکسیون اقلیت در تاریخ مجالس پس از انقلاب بود.
همراهی نقادانه و البته پرهیز از افزایش تنش با دولت دهم که سال های پایانی خود را سپری می کرد و همچنین حضوری پررنگ در بیان و مخالفت با انحرافات و نقیصه های پرشمار دولت و وزارتخانه های کابینه یازدهم را می توان اصلی ترین بروز فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم ارزیابی کرد که تحت رهبری و هدایت دکتر حدادعادل عملکردی درخور را بجای گذاشتند.
همیشه اصولگرا
با وجود گذشت چهار دوره از نمایندگی دکتر حدادعادل در مجلس و حضوری پررنگ در عرصه سیاست، افکار عمومی همچنان این مشاور عالی رهبر معظم انقلاب را مردی در ساحت فرهنگ می شناسد، خود او نیز تنفس در این فضا را بیشتر دوست دارد و هنوز هم تا جایی که بتواند از حضور در جلسات فرهنگی و دلگرم کردن "جناح فرهنگی مومن" نظیر شرکت در جشنواره های هنری انقلابی و یا تقدیر از بزرگان فرهنگ و هنر انقلاب دریغ نمی کند، هرچند که کارویژه و رویکرد اصلی این چهره ارشد اصولگرا را این روزها باید در محوریت جریان حامی گفتمان انقلاب و همچنین رهبری نمایندگان ارزشی مجلس شورای اسلامی دانست. راهبردی که روز به روز بر وزنه آن افزوده شده تا جاییکه نقشی کلیدی در فرایند نفسگیر وحدت اصولگرایان برای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ایفا کرد. ۱۶ سال از روزهایی که مردم تهران با شعار "حداد به مجلس می رود؛ مثل مدرس می رود" می گذرد و او در تمام این مدت در عمل ثابت کرده بر عهد خود با مردم وفادار مانده و همچنان ارزش های اصیل انقلاب و اسلام ناب را عرصه های کلان سیاستگزاری و قانونگذاری دنبال می کند.
.................................
(۱)روابط عمومی حزب موتلفه اسلامی
(۲) گفتگو با روزنامه همشهری
(۳)سخنان رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار نمایندگان مجلس هقتم
نظر شما